این کتاب شامل خاطرات منیژه لشکری، همسر سرلشکر خلبان، شهید آزاده حسین لشکری، از زندگی اش و چگونگی تحمل هجده سال دوری از همسرش در دورۀ اسارت است.
این کتاب به روایت ناگفته هایی از جنگ تحمیلی می پردازد و چگونگی انتخاب های یک زن در نبود همسرش و به دوش کشیدن بار زندگی توسط دختری هجده ساله به همراه فرزند چهار ماهه اش را شرح می دهد که روایت آن به صورت اول شخص و در قالب مستند داستانی است که به دلیل واقعی بودن آن سنگینی بار مستند در این کتاب بیشتر به چشم می خورد.
این زن چهارده سال را در بی خبری و انتظار مطلق سپری می کند. پس از اعلام اسارت همسر، سه سال دیگر طول می کشد تا دیدار میسّر شود. شکاف عمیق هجده ساله، انتظار و دور افتادن از هم، و تفاوت های شخصیتی به وجود آمده در گذر سال ها، هر دو را وا می دارد تا برای شناخت یکدیگر دوباره تلاش کنند: حسین لشگری در آستانه چهل و شش سالگی است و منیژه سی و شش ساله
احساس غریبگی و درد و رنج بر عشق و اشتیاق جوانی غالب است. زن و مردی که هجده سال یکدیگر را ندیده اند و شاهد تغییرات فیزیکی و شخصیتی یکدیگر نبوده اند حالا باید همه این هجده سال را بشناسند، بر آن عاشق شوند، و زیر یک سقف کنار یکدیگر زندگی کنند.